درود بر ایران وایر انیان اریایی
برافراشته باد درفش سرفراز کاویانی
بالگردهاي هوانيروز در كرمانشاه
گفتوگو با سرهنگ يوسف قرباني، فرمانده پايگاه يكم منطقه هوانيروز كرمانشاه
فرمانده منطقه هوانيروز كرمانشاه بسيار گرمرو و خوش سخن است. دفتركارش به گونه ایی ارایش شده كه هر تازه واردي پی میبرد كه با «هوانيروز» سر و كار خواهد داشت:
بالگردهايي كه در اندازه بسيار كوچك شبيهسازي شده و در زیبایی دفتر فرمانده، نقش بارزي را بر دوش دارند؛ فرتورهایی كه نشان از ابهت هوانيروز در زمان جنگ و پس از آن دارد؛
وقتي با ايشان گرم گفتگو شديم، خيلي پافشاری روي موضوع «ارزش و نقش هوانيروز در دوران جنگ و پس از جنگ» ميكرد و در میان سخنانش تلاش ميكرد تا اين نقش بی رنگ نشود. او خود، خلباني خبره و ماهر است و نشانهايي كه بر روي سينه داشت، بیانگر اين سخن است. با ما در فراز و فرودهاي اين گفتوگو همراه باشيد.
جناب سرهنگ! درود و خسته نباشيد. در بازخواني ويژگيهاي هر بخش نظامي، پايه را بر آن ميگذاريم كه درباره خاستگاه آن نیروی نظامي گفتگو كنيم و اين، خود بهترين «درآمد» براي يك گفتوگوست. شما هم براي ما و خوانندگان ماهنامه صف در همين زمينه گفتگو كنيد...
ميدانيم كه پایگذاری وجایدهی يك نیروی نظامي در يك برزن، برپایه شاخصهايي است كه بر آن پایه، اندیشمندان و كارشناسان نظامي با ارائه دستک وراهکارهایی نشان ميدهند كه در هر برزن، جایدهی چه يگاني از ضرورت بيشتري برخوردار است. در برزن باختری کشور هم- كه يكي از راهبرديترين برزنهای ميهن ما به شمار ميآيد- اين ضرورتها به گونهاي نشان داده شد كه بر آن پایه، ميبايست يگانهايي قدرتمند از بخشهاي ارتش در اين برزن گسترش پيدا كند.
سال 1354، زماني است كه پايگاه هوانيروز در نزدیکی شهر كرمانشاه، اغاز بکار گمارشی شدن نمود و پویش هایش را سامان بخشيد. از همان موقع، يكي از ارمانها اين بود كه مرزهاي باختری و شمالباختری كشور بکمک اين پايگاه مورد نگاهباني باشد.
ديگر اينكه بنا بود هوانيروز در كرمانشاه از يگانهاي زميني كه در برزن ياد شده ـ در مواقع نياز ـ پشتیبانی كرده، به كمك آنان بشتابد.در دوران جنگ و پس از آن، نیروی زمینی ارتش وسپاه هم زیر پشتیبانی پايگاه هوانيروز كرمانشاه بودند.
پايگاه يكم هوانيروز در منطقه كرمانشاه- يكي از پايگاههاي قدرتمند ارتش در برزن غرب است. اين پايگاه، در دوران هشت سال دفاع مقدس، كارنامه زريني از خود به يادگار گذاشت؛ از آن رو كه پايگاه يكم، در كنار پايگاه هوانيروز مسجد سليمان، دو نیرویی بودند كه در «نوك پيكان تازش ارتش عراق» در اين برزن قرار داشتند.
پايگاههاي ديگر هم- البته- بهكمك اين پايگاه ميآمدند. ميدانيم كه مستشاران نظامي، همزمان با انقلاب ، كشور ما را ترك كردند؛ وپیرو همین رویداد چالشها وکمبودهایی در پايگاه يكم پیش امد. جوانهاي آن روزگار، هر يك گوشهاي از كار را گرفتند و نگذاشتند آسمان ميهن ما هيچگاه از صداي بالهاي آهنين بالگردها خالي باشد. تصور مستشاران اين بود كه در فاصله بسيار محدودي، ايران از كشورهاي متبوعشان درخواست خواهد كرد كه مستشاران را به كشور بازگردانند! هم اكنون بيشتر از 30 سال است كه ما بر سرِ پاي خود ايستادهايم و در جنگ هم اين موضوع را ثابت كردهايم. هوانيروز در تمامگمارشها پاي كار بود. نميتوانيم از گمارشی نام ببريم كه هوانيروز در آن جا- مستقيم يا غيرمستقيم- حضور نداشته باشد.
اگر بخواهيد گوشه ایی از اين جانفشانيهاي هوانيروز در پايگاه يكم اشاره كنيد، آن ها كدام خواهد بود؟
در برزن غرب- کم وبیش- بيشتر از 40 گمارش انجام شده است. شاهكار هوانيروز كه برای همگان اشکاراست، گمارش «مرصاد» است. اجازه دهيد كمي اين موضوع را باز كرده و از روزگار نخست جنگ جلوتر بياييم. در آغاز جنگ، به شوندهایی كه همه ميدانيم آمادگي رزمي ارتش، كاهش پيدا كرده بود. هوانيروز، در بازسازی اين كاستيها سنگ تمام گذاشت؛ چه گمان كنيد زماني كه يك بالگرد كبرا از پيشروي يك نیروی نظامي جلوگيري ميكند، ميتوان گفت كه وظيفه يك تيپ را به انجام رسانده است. نياز به هيچ دستکی نداريم؛ وقتي نام شهيد شيرودي را به زبان ميآوريم كه يكي از قهرمانان همين پايگاه بود. در بازخواني گمارش «بازي دراز» گفتهاند كه اين شهيد بزرگوار نقش بسیار تعيين كنندهاي در دستیابی پيروزيهاي اين گمارش داشت؛ در همان گمارش هم به شهادت رسيد. اين گمارشی است كه در آغاز جنگ انجام شده و اين پيروزيها را به همراه داشته است. در پايان جنگ هم هوانيروز با گمارش مرصاد،توانایی هايش را به همه نشان داد. پايگاه يكم در اين گمارش، نقطه توانمند دستیابی به پيروزيها بود. گمارش مرصاد و كارنامهاي كه پايگاه يكم در اين جريان داشت، به منزله آخرين ميخي بود كه بر تابوت روياهاي صدام كوبيده شد.
همينگونه است. لطفاً به جزييات امر هم بیان كنيد؛ اينكه از اهميت يك واحد در جريان يك گمارش سخن ميگوییم، گویای مشخصههايي است. براي ما از شاخصهايي كه گویای همين جزييات است، سخن بگویید.
ميدانيم كه منافقين به صورت يك ستون از مرز خسروي گذر كردند و هدفشان آن بود كه بهزودي به كرمانشاه و آنگاه به همدان دست پيدا كنند و پس از ان هم در تهران حاكميتشان را اعلام كنند. يكي از چالش های هوانيروز در اين رويداد آن بود كهشناسایی منافقان كار دشواري بود. به همين شوند است كه وقتي- جناب سرهنگ پايخوان از قهرمانان اين گمارش براي خودِ من سخن میگفت- با آنان برخورد كرده بود، نخست آنها را «خودي» شناسایی كرده بود، ولي وقتي با آتش آنان روبرو شده بود، دمار از روزگارشان برآورده بود.
همينگونه هم شد و دمار از روزگار منافقان در گمارش مرصاد برآمد. در اين پیکار،افزون بر بالگردهايي كه با نام «تيم آتش» یورش ميبردند، نبايد از بالگردهاي شینوك و يا نفربرها كه جايگاهشان در اين گمارش بسیار ارزشمند است، نادیده گرفته شوند. اين بالگردها، با «هليبرن» نيروهايي از ارتش و سپاه به پشتسر آنان، اين امكان را ايجاد كردند كه يك گمارش «گاز انبري» بر ضد منافقان شكل بگيرد. درباره گمارش بازيدراز هم بايد به اين واقعيت اشاره كنم كه اين برزن ازدید راهبردي ارزشی بی همتا داشته و دارد؛
جایگیری واز ان خود نمودن اين بلندي ها مانند آن است كه يك ديدبان طبيعي را در اختيار داشته باشيم.
گفتنی است كه وقتي ارتش عراق اين بلندی ها را به اشغال خود درآورد، نام «صدام» را بر آن نهادند. هوانيروز در آغاز جنگ با حضور پیروزمندانه در اين گمارش، كارنامهاي سراسر دلیرانه وخوشنام را از خود بر جا نهاد.
در همين اتاقي كه ما هماكنون نشسته ایم، تیمسار شهید صياد و برخي از فرمانده هان هوانيروز، نشستند و در مورد چند و چون اين گمارش رایزنی كردند.
هوانيروز- چنانكه شما اشاره كرديد- يكي از اهرم های فراهم كردن پشتيباني آتش از يگانهاي درگير رزم زميني است، درباره چگونگي انجام اين گمارش از سوی تيمهاي آتش هوانيروز بیشتر بگویید.
در جنگهاي نوين فلسفه اين کامیابی ها دچار دگرگونگی های زيادي شده است، اما آنچه درباره دوران دفاع ورجاوند و پیروزیهاي پايگاه يكم در اين دوران ميتوانم بگويم، يكي آن است كه خلبانان ما گمارشی فراتر از کارایی كه براي يك بالگرد كبرا در نظر گرفته شد، انجام دادهاند كه اين موضوع گویای دانش بالاي آنان است؛ از اين رو كه يك بالگرد كبرا- چنانكه برايش در نظر گرفته شده- پس از هر شليك بايد در پايگاه بنشيند، پیشرانهايش را خاموش كند؛ جنگ افزارش را سوار كند كه زمان زيادي را براي انجام يك گمارش از بين ميبرد. خلبانان ما از سرِ نياز با بالگردهايي كه همچنان پروانه اش ميچرخيد، سوختگيري ميكردند و جنگ افزارشان را بر روي بالگرد سوار ميكردند. اين خطرپذيري براي آن بود كه روند انجام يك گمارش با چالش روبرو نشود. ميگويند در همان آغاز جنگ يك خبرنگار خبره نظامي بیگانه، زماني كه از شهيد شيرودي ميشنود كه در فاصله زماني بسيار کمی، پنج تانك عراق را شكار كرده، ميگويد: «I don’t belive»؛ يعني باور نميكنم! و شيرودي مي گويد باور نميكني، همراه من بر بالگرد سوار شو تا باور كني!
پايگاه يكم در زمان جنگ، با توانی كه داشت، از پسِ گمارشهايش به خوبي برآمد. در نقطه روبرو اين پايگاه، چه يگاني از هوانيروز عراق وجود داشت كه به رویارویی با تازش بالگردهاي ما ميپرداخت و اگر پاسختان منفي است، آيا عراق از نيروي هوايياش در برابر اين پايگاه سود ميجست؟
عراق از نيروي هوايي قدرتمندي برخوردار بود. در جريان يك جنگ، دو ویژگی دانشوری اندیشمندانه و شجاعت، فرماندهان و رزمندگان را از چالشهاي دشوار با پیروزی بیرون ميكند. اين دو مورد همراه ايمان و ارمان شكل پویاتري ميگيرند؛ اينكه يك رزمنده ارمانگرا باشد كه در هر دو صورت جنگ، پيروزي از آن وي است. با اين حال بايد به اين نكته هم اشاره كنم كه رزمندگان ما افزون بر داشتن چنين ديدگاهي از پشتيباني بالايي هم از دید جنگ افزار برخوردار بودند و ميتوانم بگويم كه ما قويترين هوانيروز منطقه را در اختيار داشته و داريم كه در جنگ اين موضوع نشان داده شد. عراق از راه نيروي هوايي قدرتمندي كه داشت، تلاش مي كرد تا بهگونهاي زهر بالگردهاي ما را بگيرد، اما راهبرد در يك گمارش بالگرد آن است كه در جنگ، در سقف پرواز کم پرواز كند؛ چه در برابر شليكهاي پدافند دشمن قرار خواهد گرفت.
براي كبرا گمارشی تعریف شده كه به صورت تخصصي «Mas on MasL» خوانده ميشود و به اين صورت است كه بالگرد پشت تپه يا بلندی ایی پناه ميگيرد و در موقع مناسب، گمارشش را انجام ميدهد و دوباره به پشت همان تپه باز ميگردد. اين موارد در شمار توانایی هاي يك بالگرد است كه هواپيما نمی تواند انرا انجام دهد. ولي اينكه گفتيد هواپيمايي به جدال با يك بالگرد برخيزد، چاره بالگرد، تنها پناه گرفتن و پنهان شدن در مناطقي است كه هواييما راهي به آنجا ندارد. پايگاه يكم از توانی بی همتا برخوردار بود و اين توانایی، وقتي در اختيار كساني مانند تیمسار«شهيد شمشاديان» قرار ميگرفت، معركهاي بهياد ماندني به راه ميافتاد...
به نقطه خوبي فرود آمديد! ما در ميان جامعه نام بزرگاني نظير شهيد شيرودي و شهيد كشوري را بسيار شنيدهايم، اما براي من كه مدتي است در اين شهر هستم، نام شهيد شمشاديان زياد به گوشم نخورده است؛ در حالي كه در میان پايگاه و شهر از اين شهيد بسيار ياد ميشود. لطفاً كمي درباره شهيد شمشاديان سخن بگویید كه در پايگاه نام او را زياد مي توان شنيد و حتي يكي از خيابانهاي پايگاه هم به نام وي است...
شهيد شمشاديان يكي از شجاعترين خلباناني است كه هوانيروز بهخود ديده است. درباره اين شهيد گفتهاند كه ویژگی رفتاری خوبش بهگونهاي بود كه هركس دوست داشت با ايشان پرواز كند و در موقع پرواز چه هنرنماييهايي كه نميكرد! در همان گمارش بازيدراز هم شهيد شمشاديان سنگ تمام گذاشت. داستان شهادتش اين گونه است كه- تو گويي- خود از آن خبر داشته است. ميگويند وقتي مي خواستند او را از شورآفرينيهايي كه در جنگ مي كرد بازدارند، نام دخترش را ميآوردند كه شهيد شمشاديان بسيار به وي دلبسته بود.
می گویند؛ روزي كه قرار بود به شهادت برسد همه راديوهايش را در بالگرد خاموش ميكند كه نتوانند از راه آوردن نام دخترش او را به عقب برگردانند. در گمارش «اللهاكبر» بالگرد ايشان مورد هدف قرار مي گيرد و به شهادت ميرسد.
همواره اين موضوع مطرح است كه دورگیری های بازرگانی ونظامی كه بر كشور ما وارد ميشود، بر روند پيشرفتهاي ما، بهويژه درصنايع نظامي تأثير گذاشته است. شما كه بر اساس ارمان کاری ایی كه داريد، همه روزه بالگردهاي تان بر فراز اين آسمان به پرواز در ميآيند، اين موضوع را چگونه ارزيابي ميكنيد؟
ما در جنگ اندوخته های زيادي به دست آوردهايم. در نتيجه، از اين اندوخته ها به صورت يك «شيوه» استفاده كرده و جلو آمدهايم. پرندهايي كه در اين آسمان به پرواز در مي آيند، آن پرندههايي نيستند كه پيش از انقلاب پرواز مي كردند. شايد سازندگان اين پرندهها هم برايشان عجيب باشد كه اين پرندهها تا اين اندازه به روز شده باشند و اين از توان بومياي است كه ما در اختيار داريم. خدا را سپاس ميكنم و ميبالم به اين موضوع كه يكي از قدرتمندترين ناوگان بالگرد در خاور ميانه دراختيار ايران است.
براي ما از شرايط امروز پايگاه يكم بگوييد... پيشتر هم به اين نكته اشاره كردم كه ما از کاروان پيشرفت در كشور پس نماندهايم. در گستره دانش صنايع هوايي، بالگرد «توفان» وارد ناوگان هوايي كشور شده است. درباره جنگ افزارهايي كه روي بالگرد بايد سوار شود، به جنگ افزارهايي با برد بلند دست يافتهايم كه نياز روز ما را در اين زمينه تأمين مي كند و پايگاه يكم هم از اين پيشتازي ها بينصيب نيست. آمادگي رزمي ما از دوران دفاع ورجاوند بسيار بالاتر است.
خوب است از فرماندهاني كه پيش از شما در اين جایگاه بودهاند هم يادي بشود.
نخستین فرمانده، پس از انقلاب تیمسار حسني و پس از ايشان، تیمسار روحي، تیمسار ژيان،تیمسار انصاري، تیمسار همداني، تیمسار محمدي، زندهياد سرهنگ محمد باقرهزاره، تیمسار باقري،تیمسار پاكنژاد، جناب سرهنگ جعفري و سرانجام تیمسار گلمحمدي فرماندهي اين پايگاه را بر دوش داشتهاند.
بن پایه:پورتال ارتش ایران
علاقه مندی ها (Bookmarks)